مجید پریشان؛ سحر ندایی طوسی؛ خدر فرجی راد؛ حمید میرمیران
چکیده
طی چند دهه اخیر روند رشد جمعیت و فعالیت در پسکرانههای تهران شتاب بیسابقهای گرفته و در نتیجه، گستره حریم پایتخت دچار چالشهای اساسی شده است. تغییرکاربری زمین بهویژه اراضی با پوشش طبیعی، باغها و زمینهای کشاورزی به نفع ساختوسازهای مجاز و غیرمجاز، نمود این چالشهاست. جمعیت روزافزون شهر تهران در کنار نیازهای گسترده به زمین ...
بیشتر
طی چند دهه اخیر روند رشد جمعیت و فعالیت در پسکرانههای تهران شتاب بیسابقهای گرفته و در نتیجه، گستره حریم پایتخت دچار چالشهای اساسی شده است. تغییرکاربری زمین بهویژه اراضی با پوشش طبیعی، باغها و زمینهای کشاورزی به نفع ساختوسازهای مجاز و غیرمجاز، نمود این چالشهاست. جمعیت روزافزون شهر تهران در کنار نیازهای گسترده به زمین و ناتوانی در پاسخ به تقاضا در محدوده رسمی شهرهای موجود و نارسائی در سازوکارهای مدیریت حریم، دامنه تغییرات منفی بهوجودآمده را دوچندان نموده و اگرچه تا به امروز راهکارهای متفاوتی برای مدیریت حریم پایتخت پیشبینی شده، ولی این راهکارها نتوانستهاند در عمل خود را با ساختار نهادی_ سازمانی و مکانی_ فضایی موجود مطابقت دهند. حال سوال این است که برای غلبه بر مشکلات موجود در حریم پایتخت، الگوی مطلوب بایستی واجد چه ویژگیهایی باشد؟ برای پاسخ به این سوال از روش کیفی مبتنی بر تحلیل محتوای اسناد و مصاحبه با متولیان و صاحبنظران استفاده شد. نتایج نشان میدهد الگوی مناسب و موثر مدیریت حریم، مستلزم در بر داشتن لایههای مختلف مدیریتی از سطح ملی تا محلی، ایفای نقش حداکثری بخشها و سازمانهای مختلف در حریم، مشارکت بخشهای غیردولتی و تدارک سازوکار نظارت و پایش مداوم حریم طبق سیاستها، جهتگیریها و ضوابط و مقررات اسناد و برنامههای موضوعی و موضعی میباشد چراکه در صورت تداوم نارسائیهای موجود در سازوکارهای مدیریت حریم، دیری نخواهد پایید اندک فضاهای باارزش زیستی و طبیعی پیرامون کلانشهر تهران و شهرهای اطراف آن نیز از بین خواهند رفت.
سحر ندایی طوسی؛ غلامرضا کاظمیان؛ بهاره حردانی
چکیده
انتقال حقوق توسعه، به مثابه سازوکاری بازارمحور، که در پی ناکارآمدی طرحهای توسعه شهری در حفاظت از زمینهای ارزشمند مطرح شد، میکوشد با ایجاد تعادل میان منافع عمومی و خصوصی، رشد و توسعه شهر را مدیریت کند. در ایران نیز رویکرد TDR در چند دهة اخیر مطرح شده است؛ لیکن، به دلیل فراهمنبودن بسترهای نهادیِ مورد نیاز، ...
بیشتر
انتقال حقوق توسعه، به مثابه سازوکاری بازارمحور، که در پی ناکارآمدی طرحهای توسعه شهری در حفاظت از زمینهای ارزشمند مطرح شد، میکوشد با ایجاد تعادل میان منافع عمومی و خصوصی، رشد و توسعه شهر را مدیریت کند. در ایران نیز رویکرد TDR در چند دهة اخیر مطرح شده است؛ لیکن، به دلیل فراهمنبودن بسترهای نهادیِ مورد نیاز، تاکنون نتوانسته از حیطة نظری گذر کرده و به عرصه عمل وارد شود. مشابه اکثر مناطق ایران، ناکارآمدی طرحهای توسعه شهری در حفاظت، موجب شده است تا باغها و زمینهای ارزشمند کشاورزی در منطقهی 9 واقع در حوزه غربی اصفهان، به مثابه ریه تنفسی شهر، در معرض نابودی قرار گیرند و ضرورت طرح سازوکاری کارآمد همچون TDR را بیش از پیش آشکار سازند. در این راستا پرسش اصلی پژوهش به این مهم اختصاص یافته است که برای موفقیت این سازوکار، موانع نهادی پیشِرو کداماند و چگونه میتوان ظرفیت نهادی لازم را برای تحقق رویکرد انتقال حقوق توسعه با تاکید بر تجربة منطقه 9 اصفهان فراهم ساخت. در این راستا، پژوهش حاضر با استفاده از روشهای مطالعات اسنادی (همچون آمیختهپژوهی) و شیوههای پیمایشی (همچون مصاحبه نیمهساختاریافته و ساختاریافته)، نخست به شناسایی نظری پیششرطهای نهادی پرداخته است. سپس در قالب چارچوب مفهومیِ مستخرج، دیدگاههای چهار نهادِ دخیل (شامل مردم، مالکان، توسعهدهندگان و کارشناسان شهری) در تحقق سیاست TDR را در منطقة 9 شناسایی کرده است. در نهایت، دستاوردهای این پیمایش به شیوة تحلیل عوامل ریشهای با استفاده از روشهای آماری چون آزمونهای فریدمن و t و رگرسیون چندمتغیره مورد تحلیل قرار گرفته است. بهمثابه برونداد پژوهش، پیادهسازی این رویکرد به سبب وجود موانع نهادی بسیار از جمله آگاهی پایین، عدم تمایل به مشارکت و فراهم نبودن بسترهای قانونی نیازمند برنامههای درازمدت و آگاهانه برای دستیابی به موفقیت است.